با قلبی شکسته تورا نظاره میکردم که در میان امواج نظرم ناپدید میشدی. دستان بیاعتنای مه همانطور که تو، قدم به قدم، از من فاصله میگرفتی رهایم کرد. حالا حتی یادآوری درخشش چشمانت هم مشکل بنظر میرسد. حتی نمیخوام باور کنم که زمانی ما یکدیگر را در آینه گم میکردیم.
...
تو چشمانت را بستی
و من به خواب رفتم
در میان تمام شکستگیهای درمان ناپذیر اسکلهی روح
...
زمانی سیلویا برایم نوشت : خوشبینیام زیاد شده، دنبال غیرممکنها نمیروم. با چیزهای کوچک خوشبختترم…
چیزهای کوچک؟
اگر من بخواهم بگویم...
من خوشحالم!
با بخشی از وجودم که میدانم تا ابد برای نگه داشتن تو در آغوشم کافی نبوده و نیست.
و چه داستان مضحکی
به دنبال رشتهی غم رقصیدن
آن هم به اختیار!
...
این دست نوشتهها رو لابهلای کتاب کارگاه هنرم پیدا کردم. درست کنار این نقاشی از پیتر بروگل. و باعث شد با خودم فکر کنم که...بهتره بجای نوشتن حس و حال و نظر واقعیم راجب این روزها و یا حتی این زندگی، راجب این نقاشی حرف بزنم. یا شاید درستش این باشه، نقاشی بجای من حرف بزنه. درست مثل کاری که همیشه انجام میده.

از دور چی میبینی؟ در نگاه اول این نقاشی داره چی رو به ما نشون میده؟ یه شهر. پر از ادم، ادمایی که به خیال من و شما و خودشون دارن کار و تلاش میکنن. چقدرم مشتاق بنظر میان مگه نه؟ حرکتی که توی حالت فیگورها ایجاد شده واقعا ستودنیه. اما حالا کافیه یکم روی نقاشی زوم کنی و به کاری که دارن انجام میدن با دقت نگاه کنی...میبینی که این جنب و جوش برای یک سری بزرگساله که با حرکات جنون آمیزشون دارن بازی های کودکانه انجام میدن. =)...من دیگه چیزی نمیگم. اگه خواستید شما بگید.

ضمیمه) بالاخره بعد از کلی گشت و گزار توی خرابههای کتابخونهی اکتیوی(وب قبلیم) تونستم صندوق پستیمون رو پیدا کنم. اما متاسفانه نتونستم به اینجا انتقالش بدم. چون وب آواز عاشقانهی دختر دیوانهی من نه مکانه و نه جسم داره. اینجا یه وهمه، یه خیال سورئاله. واگرنه کدوم ادم هوشیاری رو دیدید که برای مرده ها نامه بنویسه؟ :)
پس بزارید سیستم نامه دهی وهمنامه رو بهتون معرفی کنم. جایی که در اون شما اونقدر در خیالات خودتون فرو میرید که برای یک سری آدم با هویت جدید نامه مینویسید و این بار حتی اونو توی صندوق هم نمیندازید! نامه های شما هرجایی میتونن باشن...کف زمین، پشت در، زیر بالشت ویلی ونکا یا حتی توی دهن گربه های بک گراند وب! (میدونستید اینا جایگزین قورباغه های وب قبلین و حتی اسم هم دارن؟)
خب...منتظر نامه هاتون هستم بچهها:) اسم مستعار یادتون نره! و صرفا برای اینکه یکم دستمون توی روزای اول راه بیوفته ازتون یه سوال هم میپرسم که اگه خواستی حوابشو توی نامه برام بنویسید...
سوال عجیب و غریب ویلی ونکاییم اینه :
بازی کودکانهی زندگی شما چیه؟