狂った少女のラブソング

37) از نقاشی بالای تقویم بترس!

شنبه/ساعت ۳:۳۲ بامداد

یانیس ریتسوس زمزمه میکند :

 

دستت را تکان می‌دهی

مثلِ همیشه.

می‌خواهی ببینی ساعت چند است

ولی ساعتی به دستت نبسته‌ای

ساعتت را برده‌اند

مثلِ خیلی چیزهای دیگر

دستت را تکان می‌دهی

با این‌که ساعتی به دست نداری.

با این‌که قراری با کسی نداری.

با این‌که کاری برای انجام دادن نداری.

ساعت‌های تو را دزدیده‌اند

زمانَت را دزدیده‌اند

و تاریکی و ترس را برایت گذاشته‌اند

می‌ترسی سرِ وقت نرسی

به قلبت

به آرزویت

به کارت

به مرگَت

می‌ترسی نرسی

می‌ترسی زمان از دست برود…

تحلیل سوم‌ ماه می، یک اعتراض اجتماعی!

نقاشی ها روایت‌گر لحظه ها و اتفاقات و احساساتی هستن که قراره بارها در تاریخ تکرار بشه‌. اگه از من بپرسید میگم هر اثر هنری‌ای که روی دیوار موزه جاخوش کرده در واقع در انتظار دیدن دوباره‌ی خودش در یک پوسته‌ی جدیده. 

اگه خوب به دور و برمون نگاه کنیم متوجه میشیم که اتفاقات این روزها رنگ و بوی نقاشی هایی رو میده که در هنر بهشون میگیم « اعتراض اجتماعی». و حالا قراره راجب اولین و معروفترین اثر هنری‌ای که نشون دهنده‌ی اعتراض اجتماعیه صحبت کنیم، البته که این تحلیل قراره متفاوت باشه. میپرسید چرا؟ من چیزی نمیگم. شما خودتون با « سوم ماه می» از فرانسیسکو گویا هم‌صحبت بشید.

36)شاخک های نیمه واقعی

پست قبلی رو حذف کردم و حالا دارم یکی یکی کلمات پست جدید رو کنار همدیگه می‌چینم.( درحالی که قالب وب زیادی روی مخمه و حتی وقت عوض کردنش رو ندارم ) استاد درک عمومی پشت گوشم داره با به صدای نویز دار از از زندگی تمدن اژه میگه، تمدنی که نزدیکی به طبیعت باعث شده بود میل به لذت های دنیوی در اونها فوران کنه و برخلاف مصر باستان که همش درحال نیایش و ترس از خدایان بودن...اینا شروع کنن به رقص و شادی و به وجود اوردن نقاشی دیواری ها و سفال هایی که درشون زیبایی شناختی وجود داره.

قبل از اینکه ادامه پست رو بنویسم...به این فکر میکنم که نظر شما چیه؟ شما چه تمدنی هستید؟ اژه‌ای های سرخوش یا مصری های سخت گیر؟ و چقدر نحوه برخورد با زندگی سخته...سخته...سخته!

آخه میدونید چرا؟ آخر هردوتاش نابودی بود! تمدن مصر که مستعمره و جنگ زده شد و خشکسالی جلوی پیشرفتش رو گرفت، هیچکدوم از اون خدایان مثلا قدرتمندشون هم کمکی بهشون نکردن. اژه‌ای های بی‌خدا و به قول استادمون بی ناموس هم اتشفشان زد پودرشون کرد! یعنی اگه این مردم پایانشون رو میدونستن...بازم با این روش پیش میرفتن؟

چشمانم را می‌بندم
و تمام جهان مرده بر زمین می‌افتد
پلک می‌گشایم
و همه چیز دوباره زاده می‌شود
Designed By Erfan Powered by Bayan