狂った少女のラブソング

7) آواز عاشقانه‌ی دختر دیوانه تنها آواز نیست

هنگامی که تو را می‌بوسم، تنها دهان تو نیست که بر آن بوسه می‌زنم تنها ناف تو نیست، تنها شکم تو نیست که می‌بوسم‌اش. من حتی پرسش‌های تو را می‌بوسم،آرزوهای تو را،عکس‌العمل تو را می‌بوسم.شک‌های تو را، شهامت‌ات را، عشق‌ات را به من و رهایی‌ات را از من. من به پاهای تو بوسه می‌زنم که به این‌جا آمده‌اند و دوباره از این‌جا خواهند رفت.من تو را می‌بوسم همین‌گونه که هستی همانگونه که خواهی‌ بود...فردا و فرداها هنگامی که حتی هنگامه‌ی من نیز گذشته است._

اریش فرید _

خب، به خودم قول داده بودم قبل از شروع مکالمه با خودم توی اینجا، یه داستان یا موضوع جالب رو یاد بگیرم یا حتی چند صفحه کتاب بخونم و بعد حرفامو با اون شروع کنم. اینطوری هم به دانسته‌هام اضافه شده و هم احساس بهتری نسبت به حرفام دارم. داستان امروز راجب آهنگایی هستش که این زیر براتون گذاشتم، به شخصه اعتقاد دارم دونستن داستان آهنگ ها باعث میشه بتونیم بهتر با خواننده و عواطفش ارتباط برقرار کنیم. اما بعضی از موسیقی ها فراتر از قصه‌های ساختشون هستن، اونها احساساتی رو در ما لمس میکنن که حتی خودمون هم از وجودشون بی‌خبریم. باعث میشن دچار احساساتی بشیم که دلیلشون رو نمیدونیم و طوری لبخند بزنیم و اشک بریزیم که در زندگیمون بی‌سابقه بوده.

داستان soko و keaton از انتشار یه موسیقی شروع شد. اسم اون آهنگ از بزرگترین پایانه‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ی فرانسه گرفته شده و در اون خواننده‌ای به اسم Keaton به یه خواننده‌ی فرانسوی به اسم soko ابراز علاقه میکنه :") تصور کنید، یه موسیقی رو گوش میدید و میفهمید در واقع اون یه نامه‌ی عاشقانه برای شما بوده.( اهنگ دوم ) میدونید چی برام جالبه؟ soko همجنسگرا بوده و احتمالا Keaton هم اینو میدونسته، ولی بازم سعی کرد به عشق و احساسش احترام بزاره و به نحوی اون رو با حرفه‌ی مورد علاقش به فرد مورد علاقش تقدیم کنه. میدونم ... غمگینه، اما قشنگه و این درد داره. :") و درست دو سال بعد از انتشار این آهنگ، soko هم یه اهنگ به اسم Keaton song منتشر میکنه و جواب احساساتش رو میده. لطفا این آهنگ هارو با تمام وجود بشنوید و دوستشون داشته باشید، جزو پلی لیست مخصوصم هستن :)

 
.    bayan tools Keaton10am gare du nord
دانلود موزیک
 
این روزها میگذرند، اما همین گذشتن گاهی تنم را میلرزاند. صبح ها با خستگی بدنم را به روح پیوند میدهم و زیر دوش آب داغ بوی شامپوی شکلات را تا آخرین حد شش هایم میبلعم. با خود میگویم امروز آرام است، نگران نباش. همه چی آرام است.
اما نیست‌. شاگردان کوچک و بزرگ همزمان با یک‌دیگر نامم را فریاد میزنند. مادرها از بچه‌های بی‌نوا انتظارات بیجا دارند و معلم مهد کودک با بی‌فکری از من میخواهد بیست بچه‌ی شیطان و پرسرو صدا را در دخمه‌ی طبقه‌ی پایین زندانی کنم. در روزهای شنبه و چهارشنبه هیچ چیز آرام نیست، اما من سعی میکنم درونم را از این اشوب دور نگه دارم‌‌. به شاگردان لبخند میزنم، با معلم بحث میکنم و به ۴ ساله های آنجا یادآوری میکنم که بدون ثبت نام کردن اجازه‌ی ورود ندارند!
میدانید، از دید اطرافیان شاغل بودن در سن و سال من یک موهبت الهیست ( که هست، خداروشکر ) اما هیچکس لایه‌های پنهان این موهبت را نمی‌بیند. جلب اعتماد والدین سخت است، چون از سن خود چندین برابر کوچکتر بنظر میرسم. کنار آمدن سخت است چون کم سن ترین معلم آنجا هستم. استرس کاری زیاد است چون افکار نگاتیوی مرا محکوم به ناتوانی میکنند و من در آن لحظه نیازمند صدای چای هستم که به من یاداوری کند که لایق شغل و اختیاراتم هستم. چه میشود کرد؟ خداروشکر که اندک درآمدی دارم و میتوانم کمی ( بله فقط کمی، در سال دوازدهم مدرسه و سال کنکور همیشه پرخرج‌ترین شخص خانواده شما هستید ) از بار هزینه‌های خود بکاهم.
امسال برایم کمی رنگ تازه‌تری گرفته، انگار یک سال زمان را به عقب کشیدم و حالا فقط یک سال فرصت برای جبران آسیب های گذشته وقت دارم. حقیقت این است که من دروغ های زیادی راجب خودم میگفتم. ( متاسف نیستم، اقتضای آن زمان بود ) من بخاطر مشکلات پای راست و جراحی مفصل هایم یک سال به مدرسه نرفتم و این یک سال همیشه برایم شبیه یک کابوس بود. کابوس سن و پایه‌ی ناهماهنگ، کابوس سوال های دیگران و شک‌های گزنده‌ی روح. و حالا من آخرین تلاش هایم را برای از بین بردن آثار دروغ هایم میکنم و در کنار آن پرونده‌های تغییر مدرسه‌ی کذایی را از این اداره به آن اداره میبرم تا شاید نجات پیدا کنم، شاید.
تعجب کردید؟ آیا شما هم با خود میگویید چرا یک نفر اینقدر در متن‌هایش غمگین و شکسته بنظر می‌رسد ولی در عین حال مثل ویلی ونکای دیوانه و آبی رنگ قصه‌ها بی‌دغدغه قهقهه میزند؟ خب، این شما و این آواز عاشقانه‌ی دختر دیوانه!آواز عاشقانه اسم مستعار دو دوست ناباب من یعنی افسردگی و پارانویید است و همچنین اسم وبلاگ( هیچکدام زیبا و دارای ارزش برتر و متعالی نیستن، افسوس افسوس ) و حالا من سعی میکنم آنها را از ارتباطم با آدمهای این دنیا جدا کنم و برای بهتر شدن بجنگم. میجنگم تا مجبور نشوم آن قرص های نفرت انگیز قدیمی را در دهانم جا بدهم و بغض چشم هایم را بجایش پس بگیرم. 
میبینید؟ گاهی باید با خود و اطرافیان کمی روراست‌تر باشیم. من افتخاری ندارم اما سعی میکنم شجاع باشم. مشکلات روحی شبیه راه‌پله‌ای بی انتها هستند که در هر شخص و در هر زمان نمود متفاوتی دارند، پس چقدر خوب میشود که بدون ترس از قضاوت‌های ترسناک دیگران راجب راه پله‌ی خودمان صحبت کنیم و آگاهی ببخشیم. خیلی دلم میخواهد راجب ضرورت های مراجعه به مشاور خوب و سختی‌های این دوره‌ی درد اجباری بنویسم...اما هنوز قدرتش را ندارم، شاید بعدا، شاید هیچوقت.
امشب حال گنگی دارم، نه خوب و نه بد. باشگاه رفتن کار خودش را کرده و حالا ذهنم خالی شده. شاید بنویسم شاید بخوانم شاید ببینم، هنوز معلوم نیست اما حداقل میدانم که زنده‌ام.
 
ضمیمه۱) میگویم شجاع باشید اما گاهی فکر میکنم از تمام جهان ترسوتر و به اندازه‌ی آسیا در برابر کلمات بی‌سوادم.

یادم نمیاد وقتایی که درد میکشیدم چه جمله ای حالم رو خوب میکرد...شایدم هیچوقت حالم خوب نمیشد...فقط وقتی واسه یکی دیگه تعریفش میکردم و اون گوش میداد کمی و فقط کمی سبک تر میشدم.امیدوارم امروز حالت بهتر باشه♡

منم امیدوارم ... آره اون سبک شدن یه حالتی داره که نمیدونی دقیقا به نفعته یا به ضررت. منم الان به این پست همین حس رو دارم.
پنجشنبه ۳۰ تیر ۰۱ , ۱۶:۱۵ ~𝒎𝒊𝒕𝒔𝒖𝒓𝒊 ‌‌

بذار هندزفری رو دریارم. این اهنگا قراره زیادی چرخ اور باشن. دلستان پشتشون ؛ فقط میتونم بگم وای !

وای وقتی میبینم یکی مثل من برای این پستا ذوق داره ....
پنجشنبه ۳۰ تیر ۰۱ , ۱۶:۲۲ ~𝒎𝒊𝒕𝒔𝒖𝒓𝒊 ‌‌

میدونی .. شجاعت و تلاش و این حس جنگجویانه‌ت برای داشتن دنیای خوب و اروم تر رو میپرستم. واقعا شایسته ی تحسینن. مطمئنم موفق میشی. 

برات ارزو نمی‌کنم. (همونطور که یک بار خودت گفتی) من امیدوارم حالت خوب بشه. انقدر خوب که همه نگاتیوی های دنیارو فراموش کنی و با قورباغه های کتابخونه ی قدیمیت خوشحال ترین روزهای دنیارو بسازی('=

. ( خیژالت، خیژالت ) باید به چای این حرفای قشنگ رو نشون بدم ... حالمو خیلی خوب میکنه. همینطور هم تو میتسوری، خیلی خوشحال شدم که دوباره نوشتی ولی کامنتای زیر متنت بسته بود.
( عهه یادتهه؟؟ پشمام ... )
قورباغه هام⁦༎ຶ‿༎ຶ⁩ الان فقط اون گربه‌ی گوشه‌ی وب رو دارم ...
قورباغه ها رفتن سفر.
پنجشنبه ۳۰ تیر ۰۱ , ۱۶:۲۳ ~𝒎𝒊𝒕𝒔𝒖𝒓𝒊 ‌‌

sokoخیلی زیبا بود. ریتمش و داستان پشتش .. قلب ادم رو نوزاش میداد =))

میدونی چند وقت قفلی شب و روز منه؟ عکسای این دخترو دیدی؟ کراش مملکت ... صداشو شنیدی؟ کراش مملت ... لیریکشو خوندی؟ کراش مملکت ....
پنجشنبه ۳۰ تیر ۰۱ , ۱۶:۲۴ ~𝒎𝒊𝒕𝒔𝒖𝒓𝒊 ‌‌

keaton. گاد کمکم کن این اهنگا زیادی .. پر از احساسنTT

وای وای وای شنیدی؟؟؟ دیدی؟؟ واقعا نباید مرد؟؟ بیا منو بکش توروخدا!!
پنجشنبه ۳۰ تیر ۰۱ , ۱۸:۰۳ (•𝑨!𝒂•)~ 𝐼𝑡𝑠

چرا همه چی انقد خرابه؟ چرا یه پست مثه این باید فقط 5 تا کامنت از دو نفر داشته باشه؟

چرا من انقد بی شعورم؟

هعیی روزگار، وقتی دوستای قدیمی مثل آلا محلشون به پستای ما در نمیاد دیگه از بقیه چه انتظاری میره. هرچند اون روز به میتسوری گفتم بعد این همه مدت وبلاگ نویسی دیگه کامنت دادن بقیه برام خیلی مهم نیست، بیشتر از اینکه کامنتای قشنگ بگیرم خوشحال میشم.
پنجشنبه ۳۰ تیر ۰۱ , ۱۸:۰۸ (•𝑨!𝒂•)~ 𝐼𝑡𝑠

حرف نزنننن قلبم دارخ خرد میشه T-----T

خورد شو!! ( پا گذاشتن )

اپیزود بنان رادیو را هم راجب داستان موسیقی آمد اما در نگاهش آن نوازشها نبود.هستش

زیبا بود دوست داشتی گوشش بده

چشم چشم! از کجا میتونم پیداش کنم؟
پنجشنبه ۳۰ تیر ۰۱ , ۱۸:۱۶ (•𝑨!𝒂•)~ 𝐼𝑡𝑠

باشه...با زهرا که تنهایی میری بیرون، قلب منم که خرد میکنی...

همه چیز تموم شد سرکار خانم ویلی ونکا حنانه شفتالویی ملقب به آلیس (شاعری از قرن نوزدهی چیزی بودی با این اسم درازت؟)

 

عشق تو دروغ بود دیگه

 نه من و ننه م، نه تو دیگه (زبونم گرفت)
میخوام اسمتو فراموش کنم

 آتیشتو خاموش کنم 
هوس تو چشمات میگن

 برق روی لب هات میگن
عشقمو به بازی گرفتی!

خانم منو اشتباهی گرفتی! 

زهرا که هنوز نیومدهههههه!! بابا اینجوری کنی راش نمیدما!! میزارم پشت در بمونه!! ( دروغ میگم )
نشون میده خوب تاریخ ادبیات نمیخونی ‌‌‌... نچ نچ خانوم شما رد شدی برو شهریور بیا.

این متنو توی وب یه نفر دیگه هم نوشته بودیا فکر نکن حواسم نیست 😂😂 اونجام زبونت گرفته بود
پنجشنبه ۳۰ تیر ۰۱ , ۱۸:۲۸ (•𝑨!𝒂•)~ 𝐼𝑡𝑠

درک می کنم اگه ترس این رو داشتی که بابت این متنت باهات قهر کرده باشم. طبیعیه منم اگه بودم همین حسو داشتم. ولی حقیقت اینه که ناراحت شدن از این متن مسخره ست =/

میخوام ب ترتیب برم...

چقدر متن اولش قشنگ بود :") چقدر عجیبه که آدما میتونن اینطور عاشق باشن. و چقد این آدما خاص و کمیابن. شایدم کمیاب نیستن. آدم مناسب شو پیدا نکردن. ب نظرت همچین عشقایی، تو وجود همه آدما نطفه داره؟

 

وای خدا که چقدر این تحلیلات قشنگن. واقعا جالبن و خیلی ویژگی خوبیه که پشت داستان هاشونو درمیاری :) وقت گیر اما جالبه. ارزش شو داره.

ای خواهر...بگو چگونه بر کون گشادی خود غلبه نمودی...؟

"احساساتی که تا حالا تجربه نکردیم..." چقدر عجیب و درست. یه مدت که حالم به طرز کافی ای بد بود، یه آهنگی داشتم که داشت خاک می خورد، و شانسی گوشش دادم. اون قدر اون زمان اون آهنگ با من همراهی کرد و احساسات مو برانگیخته تر کرد، طوری که تجربه ش نکرده بود، که الان واقعا نمیتونم گوشش بدم. انقدر برام عجیبه...

یکی "لحظه از احسان خواحه امیری" یکیم "ازم دور شین از علی یاسینی"

و چقدر داستان پشت اینا جالب بود :") بهم رسیدن الان؟

عوضی بچ من روانی پلی لیست تم. اه. تف. از پلی لیستت بیشتر بذار شفتالو

 

سرکار علیه آلیس شفتالو

اینجانب پروفسور آلا، می خواهم سخنانی پربار که باید روی چشم خود بگذارید، به شما ارائه دهم

واقعا به عنوان دوست قدیمی ت، بهت افتخار میکنم حنا. که با وجود تمام چالش ها و ریسک هایی که جلوی روت بوده و هست، هم چنان به شغلت ادامه میدی، میخوای پرگودرت کنکور بدی، برای درمانت، خودت! قدم برداشتی، و حالا از خودت بودن نمی ترسی.

ببین، تو آدمی. انسانی که داری تو دنیایی که دار مکافاته، سعی می کنی با شجاعت و حس خوب زندگی کنی. و تمام مشکلاتی که برات پیش اومده، میاد و خواهد اومد، کاملا طبیعیه که زمانی باعث کم آوردن تو بشن. پس به خودت حق بده و شرمنده نباش. آره. تو زمانی به دلیل شخصی، از درست عقب موندی. و کسی هست که به تو اشکال بگیره؟! اگه هست بگو با پا برم تو دهنش.

و باز هم به خودم حق میدم که از قضاوت های دیگران ترسیدم و این مشکلم رو بروز ندادم. شاید من نباید به نظر دیگران اهمیت بدم، اما مشکل اصلی از دیگرانی بودن که به خودشون اجازه هر نوع دخالت و نظری رو راجب زندگی هم میدن.

و من حالا، اومدم و دارم با صداقت، واقعیت رو میگم و میگم که اشتباه کردم و دروغ گفتم. من تحت درمانم، تمام تلاشم رو برای زندگی بهتر می کنم و صرفا مثل خیلی از شماها! یک جا ننشستم تا سوژه ای تو زندگی دیگران پیدا کنم و با قضاوت های مزخرفم، تیربارون شون کنم.

و این نهایت شجاعته...

 

+باید حتی اعتراف کنم من اگه امسال رتبه خوبی نیارم، با همه وجود میدونم اگه سال بعد وایسم موفق میشم. چون امسال دویدنم رو دیر شروع کردم.

ولی اکثر ترسم از پشت کنکور موندن، حرف دیگرانه.

و فقط من نیستم. از چنتا از بچه هامونم پرسیدم و اونا هم با من هم نظر بودن.

نمیدونم حجمه حرف دیگران زمان کنکور چقدر آزار دهنده س. حتی آرزوهای خوب شون هم برات آزاردهنده میشه...

اره دقیقا مسخرست ولی باور کن خیلی از اتفاقای یهویی سر دلایل مسخره به وجود میاد، منم یکم ترسیدم ولی حالا که نمیترسم، سبک شدم بیشتر.
+
ببین تمام آدمها میتونن همچین عشقی رو تجربه کنن، فقط باید عمیق بشن. باید کمی بیشتر از بقیه ببینن و تلاش کنن و هدفشون از عشق صرفا نوشتن متن های غمگین و دعواهای بی فایده و این چیزا نباشه. بنظرم عشق اینطوری به وجود میاد در صورتی که شجاع و ریسک پذیر و متفاوت باشیم.
+
کون من همیشه تنگ بوده و خواهد ماند. میدانی که من علاقه‌ی وافری در زمینه‌ی اثار هنری دارم و خواهم داشت. مگر من به تو میگویم چگونه مثلث بودن مثلث را ثابت میکنی؟ خیر 😂
+
اصلا میدونی این اهنگا هستن که بهمون اجازه میدن گوششون کنیم. الکی که نیست، این معجزه ‌‌‌های کوچولو جدا نجات بخش روحن.
مگه ندیدی؟ سوکو همجنسگراست، خودش عشق داره بیچاره.
وای پلی لیست ادم مثل شرت میمونه، باید به زور درش بیاری😂😂🌝🌝
+

.های!! سنسه!!
وای، باورت نمیشه اگه بگم برای این بودن چقدر بچه بازی دراوردم و یه جورایی خودم و اطرافیانم رو به گوه کشوندم. دارم میگم اگه من حالا میتونم راجب خودم و مشکلاتم روراست باشم و از ضعفام بنویسم ... در کنارش کلی تاوان دادم، مثالش همین مشکلات روحیم. ولی ... پشیمون نیستم، خوشحالم که شماهاذو خودم رو دارم.
+
نگران نباش ... با پا اومدن لازم نیست، خودم با دمبلم هستم :))
ببین قضاوت همیشه هست، ولی بنظرم گفتن اینکه خب! به تخمم هرچی میخوای بگی بگو باعث میشه کم کم باور کنیم که شاید واقعا ترسی ندارم شاید واقعا برام مهم نیست! و کم کم این بخشی از شخصیت ما میشه به شرط اینکه در کنارش تلاش و مطالعه هم داشته باشیم.
خب من خجالت میکشم وقتی ازم تعریف میشه اما چای گفته باید تعریف هارو قبول کنم پس ممنون ...
.میو~⁦ฅ^•ﻌ•^ฅ⁩
+
بجاش با من کنکور میدی و دوتایی قبول میشیم! ولی امیدوارم قبول بشی~ نگران نباش همه‌ی کنکوریا همین ترس ها و نظرات دیگران رو توی زندگیشون دارن ولی چند وقت دیگه طوری همشون روی حالت سایلنت میرن که باورت نمیشه. سختی ها و تصمیماتی که توی زندگیت میکشی همشون تنها برای خودته و حتی پدر و مادرت هم قرار نیست به اندازه‌ی تو به اصطلاح تاوان اونارو بدن. پس لطفا سایلنتشون کن.
پنجشنبه ۳۰ تیر ۰۱ , ۱۹:۳۸ (•𝑨!𝒂•)~ 𝐼𝑡𝑠

حق داری. خدا رو شکر :)

 

هوم درسته. ولی ب نظرم مهم تر از همه اینا، فرد درستیه که باید سر راه شون قرار بگیره

 

عاو...احسنت! خب من هم علاقه زیادی دارم، اما هم چنان گشادم :)))

باید بدانی که در درس مزخرف هندسه، همچین سوالی وجود دارد :)

 

نجات بخش روح...اره واقعا :")

عه! اخه فک کردم خب حتما از عشق قبلی ش جدا شده و برا این آهنگ خونده. هر چند فک کنم عشقش الان باید ولش کرده باشه که برا یکی دیگه اهنگ خونده =/

اصن روانی مثالاتم خدایا😂

 

ارزشش رو داشته :)

خواهش میکنم. داشتن من یک نعمت بزرگ است

اوهوم. کار سختیه ولی امیدوارم عملی شه...

آفرین! اینکه تعریفا رو دریافت کنی و نشون بدی چقد خوشحال شدی، خیلی خوبه *-*

 

اره واقعا...یه جمله ای دارم که "هیچکس پاسخگوی هیچ یک از فشار های روحی، روانی، جسمی، شخصی، خانوادگی و ... که یه فرد تو سال کنکورش میکشه، فارغ از درس خوندن یا نخودنش، نیست!"

ولی واقعا خودمم دوست دارم قبول شم. یه سال دیگه پشت کنکور بودن واقعا سخته

فرد درست رو خودمون اجازه میدیم وارد قلبمون بشه
+
میدانم دوست عزیز، شما ریاضی ها جدا بدبختی مخصوص به خود را دارید، احترام میگذارم
+
😂😂😂نه بابا بیا امیدوار باشیم طرف اوپن مایند تر از این حرفاست.
+
ارههه!! اما کار سختیه ... اون اولا فکر میکردم لیاقت تعریف ندارم
+
اره میدونم ... خواهرای منم خیلی بخاطر همین سختی کشیدن، انشالله که هرچی خیره اتفاق بیوفته.
پنجشنبه ۳۰ تیر ۰۱ , ۱۹:۴۲ (•𝑨!𝒂•)~ 𝐼𝑡𝑠

دوباره ناراحت شدم
من ناراحت شدمممممممممم

منم باید بیامممممممممممممممممممم

نمیکشم ازتون بیرون یسزصثخهبصثخهبصخهثباصثخهبصثب

بیشی بیشی بابا پروفسور ادبیات😒 بنده درصدم در ادبیات از همه بالاتر بوده و هست و خواهد بود حصثتبصخهثبصث

 

عاو! احسنت به توجهت😂 اصن من لکنت دارم. ب...ب...ت...ت...تو...چ...چ...چه

اروم باش دخترم. ارام ... ارام ‌... خب میخوای بیای باید صبر کنی بزرگ بشی :)))))))
+
کسی که ارزش را در درصد ادبیات میبیند ادم بدی است
+

.
پنجشنبه ۳۰ تیر ۰۱ , ۱۹:۵۵ (•𝑨!𝒂•)~ 𝐼𝑡𝑠

صد سال سیاه نمیخوام اوپن مایند باشه. ینی چی؟ برا یکی دیگه آهنگ بخونه با وجود اینکه پارتنر داره؟!

 

من هنوزم همچین حسی دارم به خودم :")

بابا تو لیریک اهنگو گوش کن بعد قضاوت کن بچه رو. بهش نگفته منم عاشقتم بیا بریم بچه دار بشیم که😂 
+
اه ... اوه ... چای لازم شدی ؟
پنجشنبه ۳۰ تیر ۰۱ , ۱۹:۵۶ (•𝑨!𝒂•)~ 𝐼𝑡𝑠

تو که هنوز یه بچه نی نی مدرسه ای حرف نزن !

 

کسی هم که ارزش را در تاریخ ادبیات می بیند آدم بدتری ست

اصن من تاریخ ادبیات کنکورو حذف کرده بودم!

الان باید با پا بیام توی دهنت؟
+
خیر من ارزش را در ان نمیبینم، کور چلاق
+
مگه امسال تاریخ ادبیات داشت؟ تجربی نداشت تا اونجایی که میدونم، ریاضی چی؟
پنجشنبه ۳۰ تیر ۰۱ , ۱۹:۵۸ (•𝑨!𝒂•)~ 𝐼𝑡𝑠

به هر حال آهنگ خونده. اصن خودم میرم زیر گوش پارتنر الانش میخونم تا یاد بگیره دیگه برا کس دیگه ای آهنگ نخونه

 

هوم...شاید

ولی خب من که روانی نیستم؟

نه من روانیم؟

من روانیمممممممم حخصثتبحخثصهصهخب؟؟؟/

الا تو بری توی رابطه میخوای چیکر کنی... بدبخت به دست خودت به قتل میرسه.
+
صبر کن .. مگه کسایی که میرن پیش روانشناس روانین؟ یعنی الان من روانیم؟ :)
پنجشنبه ۳۰ تیر ۰۱ , ۱۹:۵۹ (•𝑨!𝒂•)~ 𝐼𝑡𝑠

تو یه بچه نی نی مدرسه ای. احترام بذار ب بزرگترت

 

چرا می بینی خر نفهم

 

یادم نیست تو سوالا بود یا نه، ولی جزو حذفیات خود کنکور نبوده

اوک.

⁦:0⁩

عجب
پنجشنبه ۳۰ تیر ۰۱ , ۲۰:۰۲ (•𝑨!𝒂•)~ 𝐼𝑡𝑠

بابا خدایی تو مثلا پارتنرت برا یکی دیگه، حالا ن خواهر مادر و دوست و ...، ناراحت نمیشی 0-0؟

 

(شوخی می کنم اسکل)

مگه نیستی :)؟

راستش الان خیلی رفتارام تغییر کرده نمیتونم تا وقتی نرفتن توی یه رابطه‌ی جدی راجبش نظر قطعی بدم.

نه آلا راجب این موضوع شوخی نکن. چون این توی ایران خیلی جا افتاده حتی بابای منم اینو میگه. درسته که شوخیه ولی تکرارش باعث زنده موندنش میشه و این خوب نیست البته میدونم تو منظوری نداشتی

.
پنجشنبه ۳۰ تیر ۰۱ , ۲۰:۰۶ (•𝑨!𝒂•)~ 𝐼𝑡𝑠

اینم درسته. البته همه چیز بستگی ب شرایط داره

 

اها...خودم واقعا اولین بار که این جمله رو شنیدم که "فقط روانیا میرن پیش روانشناس" اصلا تونستم حتی درکش کنم! خیلی باور مسخره ایه واقعا

حالا اون بیاد، بیاد من ببینمش، قول میدم راجب این چیزاشم تصمیم بگیرم😂

اره دیگه، حرفای مسخره و کلیشه‌ای بزنه توی کمرشون ایشالا
پنجشنبه ۳۰ تیر ۰۱ , ۲۰:۱۰ (•𝑨!𝒂•)~ 𝐼𝑡𝑠

فقط بیاد😂

 

-___-

 

+یکی از کامنتامو جا انداختی

.
الان جواب دادم 

فقط کاور اهنگ ها وقتی دانلود میشن و دیگر هیچ🙌

زهراااااااااا سلاممممممممممم

این اولین کامنت من اینجا بود نه؟😅😂😂

یادته یه بار اون وب بهت ۲۸ تا کامنت دادم ی توی یه نشست؟

یادته دو روز بعدش به تلگرامم راه پیدا کردی تا مخمو بزنی؟

هی...

اشتباه 😞

اشتباه چی؟

جوری که keaton آهنگشو با احساس خونده..جوری که اون تیکه لیریک soko که می‌گفت I'm trying to kill the worst of me

To be the best for you قشنگ بود.. فقط میتونم بگم مرسی که معرفی کردی و نوشتی:") *غرق شدن توی این دوتا آهنگ و داستان قشنگشون*

من افتخاری ندارم اما سعی میکنم شجاع باشم

همین که سعی میکنی شجاع باشی مگه خودش یه افتخار نیست؟بنظر من که هست چون آسون نیست=)

خواهش میکنم امیدوارم ازش لذت ببری و قدرش رو بدونی!
+
نه ببین، این به جورایی کنایه آمیزه، اینطوری که یعنی من اگه هچی افتخاری هم نداشته باشم، حداقل شجاعم!
و بله واقعا هم هست :")

کست باکس

 

چشم

چشمای زیبات روشن

بوس به بوبزت

خجالت کشیدن رفتن تو

😂😂😂😂😂

وای..خاک بر سرت با این پلی لیست به قول کی بود اول اختراعش کرد:چرخ آورت"]

جوری که احساسات توی لحن خواننده ها موج میزنه..گاد..

 

ولی هی..تو خیلی شجاعی دختر..هر کسی..در واقع کم کسی ضعف هاشو انقد با صدای بلند میگه..بهت افتخار میکنم✨

و برای هر موقعیتی که نیاز به تلاش داری:فایتینگگگگ ویلی ویولولولو

متیو ملقب به میتسوری ابداعش کرده.
اره خیلی دوستش دارم، اگه یه روز کسی رو دوست داشتم مبدم به اون و اگر نه هم به چپم، تنهایی گوشش میدن و چیپس میخورم و فرندز میبینم!
+
میدونی من فقط سعی میکنم شجاع باشم. حتی اگرهم نباشم وانمود میکنم که هستم ... ممنونم که بهم حرفای امید بخش میزنی کثافت🌸
ممنونمم!!! همچنین تو!!

متیو؟گاد به اون شخیصت پشمکیش این نیم نمیاد") کیوت"]

اینکه اینو گذاشتی ما گوش کنیم میذارم پای اینکه مارو دوسD:

 

+همه سعی میکنن باشن ولی در حین سعی کردن دیدن واقعیت ها و اذعان بهشون سخته..که تو انجامش دادی خر قشنگم❤️

 

عاه بوز به کله ی کچلت-

دیگه به من ربطی نداره من هر اسمی به ذهنم بیاد میزارم 
.حالا تو هر فکری میکنی بکن ... ممکنه دوست ممکنه هم ندوست ...
+
کثافت ممنون از تعریفت، بیا بزنم لهت کنم اشغال
+
بوز به بوبزات
نظر دادن تنها برای اعضای بیان ممکن است.
اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید لطفا ابتدا وارد شوید، در غیر این صورت می توانید ثبت نام کنید.
چشمانم را می‌بندم
و تمام جهان مرده بر زمین می‌افتد
پلک می‌گشایم
و همه چیز دوباره زاده می‌شود
Designed By Erfan Powered by Bayan