کنیچوا (人*´∀`)。*゚+ صدای منو از بیابونهای بی آب و علف ناکجا آباد میشنوید. جایی که قطار برگشتمون خراب شده و قراره یه چند ساعتی معطلمون کنه. خب چه وقتی از این بهتر برای نوشتن تحلیل نقاشی های هنرمند محبوب شمارهی۲ ویلی ونکا؟ ( shame on me )
ازتون خواهش میکنم که با تمام عشقی که توی وجودتون پیدا میشه این تحلیل رو بخونید، راستی ویدیوی پست رو حتما ببینید و آهنگ رو موقع خوندنش پلی کنید.
نقاشی بوسه اثر استاد گوستاو کلیمت از مشهورترین و گرون ترین آثار هنری به فروش رسیده در دنیای هنره و برخی محبوبیت اون رو حتی از مونالیزای داوینچی هم بیشتر میدونن!
اصلا کلیت این تابلو دربارهی چیه؟ چی باعث شده که اینقدر قابل لمس بنظر بیاد؟ نقاشی بوسه با ترکیبی از رنگ روغن و طلا و بافت های هندسی عمل ساده و محبت آمیز انسانی یعنی بوسه رو به ما نشون میده و در همون حال بهمون میگه که این داستان خیلی فراتر از لمس لبهای ماست!
محور اصلی هنر کلیمت جسم زن بود. در بیشتر آثار اون و به ویژه طراحی های فیگوراتیوش نمایش واضحی از اروتیسیسزم وجود داره. بنظر من سبک گوستاو کلیمت در دنیای هنر مدرن به شدت خاص و تک باقی مونده. نشون دادن اغواگریهای زنانه با خطوط نرم و منحنی و نشون دادن برجستگی های بدن با اشکال موجدار به طوری که هم شهوتبرانگیز و هم لطیف باشه کاریه که فقط از دستای توانمند اون برمیومد. اون هر نقاشی رو با کشیدن بدن تمام برهنهی زن مدل شروع میکرد و بعد با اضافه کردن جزئیات به شدت دقیقی مثل گل های بهاری، کلاه های بزرگ و موهای پریشون و لباسهای حریر اون رو میپوشوند. صد البته که بیننده اول از همه جذب صورت و کشیدگیهای بدن زن میشه تا جزئیات پس زمینه!
اینو بدونید که گوستاو کلیمت بوسه رو در شرایط روحی خیلی بدی کشید. نقاشی های دیواری اون که در وین به نمایش دراومده بودن بهشون انتقادهای شدیدی شده بود. منتقدها این نقاشیهارو هرزه نگاری میشناختن و از اونجایی که اسم گوستاو هم به عنوان یه مرد بیبند و بار با معشوقههای زیااد در رفته بود این اتهام خیلی سریع توسط جامعهی هنری پذیرفته شد. علاوه بر این گوستاو کلیمت در همون روزها بود که خودشو از انجمن جدایی وین که خودش ایجادش کرده بود رهایی پیدا کرد و این اتفاق باعث شدت گرفتن اتهامات اون از طرف هنرمندها و بخصوص اتریشیها شد. ༎ຶ‿༎ຶ
حالا انجمن جدایی وین چیه؟¯\_ಠ_ಠ_/¯
یه گروه از نقاشا اون زمان که عناصری رو توی نقاشی هاشون استفاده میکردن که از نظر دیگران بد و مستهجن بود! به زبون ساده بگم ... نقاشی هاشون سانسور نداشت و صحنههای جنسی و هوس بازانهی زیادی توش کشیده میشد، در کل میشه گفت هنر اروتیکی که با خشم و احساسات مختلف انسان ترکیب شده بود. حالا همین آدما وقتی نقاشی بوسه به نمایش دراومد اون رو به مستهجن بودن متهم کردن با اینکه لباسها کاملا پوشیده بوده و هیچ کار تابو شکنانهای در اون انجام نمیشده. ( نتیجه بگیرید که جامعه هنری قرن ۱۹ خیلی ادای تنگا رو درمیاوردن ) اما در کنار تمام این حرف و حدیث ها این نمایشگاه مثل بمب توی کل جهان صدا کرد و دولت اتریش هم با قیمت بالایی نقاشیهارو خرید.(⌐■-■)
نقاشی بوسه زوجی رو به ما نشون میده که در فضایی پر از گل و بهشت مانند همدیگرو در آغوش گرفتن. زن روی زانوهاش خم شده و چشماشو بسته، مرد هم لب هاشو به گونههای اون رسونده و در حال بوسیدن گونهی معشوقه و در کل هیچ توجهی به وجود مخاطب سوم در این اثر به چشم نمیخوره. اینطور بنطر میرسه که این دو نفر با تمام وجود در امیال عشق غرق شدن و ما حتی اگر بخوایم هم نمیتونیم برای اونها وجود داشته باشیم و هیچ حقی برای تجاوز به حریم اونها نداریم.
بخش دیگهای که توجه منو به خودش جلب میکنه قسمت پشتی پاهای زنه که شبیه به پرتگاه یا یه فضای آزاد بنظر میرسه. گوستاو کلیمت میتونست اونجارو هم به عنوان بخشی از زمین پر از گل و ریشه کنه اما بجاش فقط یه فضای خالی و مبهم طلایی کشیده که و باعث میشه با خودمون بگیم اونجا چه خبره؟ این شبیه به داستان عشق میمونه. هیچوقت نمیتونی پایان عشق پرحرارت حال حاضرت رو حدس بزنی. میتونی فقط ازش دست بکشی یا بالای پرتگاه بایستی و شخص عزیزت رو ببوسی!
هالهی طلایی رنگی دور تا دور اونهارو فرا گرفته که مارو به یاد هاله های قداست مسیح و فرشتهها در هنر های اون زمان میندازه. احتمالا این رنگ برای نشون دادن قدرت و قداست عشق این دو نفر بکار رفته. البته از دیدگاه سمبولیسم در هنر اون زمان رنگ طلایی میتونه نشون دهندهی شور و هیجان متفاوتی باشه که عمل بوسیدن محبوب در شخص ایجاد میکنه (اینطوریه که هی میگی بخدا این آخریشه ولی بعد دوباره میرید روی کار ...)
طرح های هندسی روی لباس زن با خطوط نرم و دایرهمانند تزئین شده. جالبه بدونید که دایره علاوه بر نماد ملکوت و آسمون به عنوان شکلی زنانه شناخته میشه. در کنار اون مربع های مشکی و ترکیب رنگ مردانهی لباس مرد کاملا تضادش رو با زن نشون میده. اما شال و پوشش طلایی روی شونههای اونها که به سبک سادهتری کار شده دوباره اونهارو باهمدیگه یکی میکنه و بهمون نشون میده که عشق میتونه به همین قشنگی مارو به یه وحدت کامل برسونه :)
کلیمت در این تابلو از واقعیت گرایی و سایههای بدن دوری کرده و بافت بدن و پس زمینه رو با عناصر بسیار شلوغ و مجلل و رنگهای طبیعت مانند تزئین کرده. در کنار تمام اینها رنگهای پوست و بدن به زیبایی در کنار عناصر مدرن نقاشی قرار گرفتن و همشون به اندازهی کافی خیره کنندهان.
خب اینم از یه شاهکار هنری دیگه. من که موقع نوشتنش خیلی بهم خوش گذشت. امیدوارم با خوندن این تحلیل دیدتون نسبت به نقاشیهای مدرن و تکنیک های جدید باز بشه و بتونید تعصبهای کلیشهای هنر رو کنار بزنید! خوشحال میشم تحلیلهای دیگهی من رو در بخش visite du muses بخونید و نظرتون رو راجبشون کامنت کنید!
هیچوقت نمیتونی پایان عشق پرحرارت حال حاضرت رو حدس بزنی. میتونی فقط ازش دست بکشی یا بالای پرتگاه بایستی و شخص عزیزت رو ببوسی!
ظرافت در جزئیات محذوف ایده آلیسم
و گرمی طلایی کنتراست به سبک امیلی فلاگ)"
اهانت؟ گذر از پیوند تبحر چنین تحلیلی را بسیار بیشتر از بی حرمتی ای مشهود به هنر می دانم مادام.
پس شما هم راجب معشوقهی کلیمت میدونید؟ :)) راستش اینکه دختر توی نقاشی امیلی باشه خیلی مورد شک قرار گرفته چون ماشالا دختر دورش زیاد بوده برای همین این نکته رو وارد نکردم اما خیلی جالب بود که بهش اشاره کردی 👍
( دامنش را بالا میدهد و تعظیم مادمازلی میکند ) خوشحالم که دوستش داشتید 💙
خب باید اعتراف کنم اونطور که شماها میگین، من با نقاشی ارتباط برقرار نکردم :") اصولا با هر چیز شلوغی چندان ارتباط برقرار نمیکنم. هر چند که این از ارزش نقاشی و تحلیل تو کم نمیکنه
کشیدن ظرافت بدن زن برای زیبایی چیز جالب و بعضی جاها واقعا زیباست، اما اینطور که پیداست، نقاش ما مرد هوس بازی بوده که با زنای زیادی رابطه داشته و به همین دلیل اینطور به بدن زن ها توجه داشته. من راستش خیلی از سبک نقاشی ش به طور کلی خوشم نیومد
ولی اینکه گفتی تو فضایی بهشت مانند قرار گرفتن و هیچ توجهی به مخاطب سوم ندارن و غرق در عشق شونن نقاشی رو به نگاهم زیباتر کرد
و نماد رنگ طلایی که خیلی تو نقاشی به چشم میخوره و تو هم توضیحش دادی، به هر کدوم از اون تعریفات (قداست یا سمبولیسم) زیباش کرده
ولی توی دنیای هنر ما به پیشینهی روابط افراد اونقدری اهمیت نمیدیم که باعث بشه دیدگاهمون نسبت به کاراشون تغییر کنه. اینکه اون با زن ها بوده صرفا دلیلی برای این نکتهی نقاشیش نیست، من فکر میکنم این خیلی زیباست که یه مرد بتونه اینقدر خودشو خوب وقف هنری کنه که برای جنسیتی غیر از خودش و دنیای مردسالارانهی اون زمانه.
+
آره حریم خصوصی تابلوها همیه مخاطب رو به وجد میاره!
یکی همین که تو میگیه. که زیبایی اندام زن رو اون قدر در نظر گرفته که خواسته توی تمام نقاشی هاش اون رو زیبا جلوه بده
یکیم اینکه گوستاو اون قدر هوس باز بوده که کلا سبک نقاشی ش بدن برهنه ی زن ها در نظر گرفته. این دیدگاه اگه درست باشه، به نظرم میشه سوءاستفاده از جنسیت زن.
من تو نقاشی هیچ سررشته ای ندارم و این صرفا نظرمه. نمیدونم سبک برهنه کشیدن اندام ها چه هدفی داره و به چه دلیلیه. صرفا نظرمه
نه واقعا این هوس بازی نیست! اون فقط تونسته زیبایی رو درک کنه!! اینکه هوس باز بوده و نقاشیش رو محور زن ها قرار داده غلطه. میتونیم بگیم هوس باز بوده و خیانت کرده، اما به نقاشی ربطی نداره. در واقع مدل های زن به اختیار خودشون وارد این تکنیک میشن. حتی توی کشور خودمونم هستش اما بخاطر سانسورای چرت و پرتشون حق ارائه ندارن. اینطوریه که تا مدل اجازه نده نمیتونیم ازش چنین طرحی رو قه صورت حضوری بکشیم. و اینکه اون مدل برهنست همیشه به این معنا نیست که اون شخص با طرف رابطه داشته. مثل ایگون شیله که خیلی از نقاشیای برهنش از خواهرشه.
نمیدونم چه تفکری پشت ساختنش بوده ولی بنظرت واقعا ذات یه زن میتونه ماهیت مرد رو تغییر بده؟
بعد از خوندن تحلیلت سرچ کردم و بقیه نقشایا رو تا حدودی که ویکی اورد دیدم
تو یه سایت دیگه نقاشی بوسه رو که دیدم متوجه منظورت از پرتگاه شدم
اینجا چون انگار محدودیت سایز داشت برش خورده
توی اون سایته قشنگ اون فضای خالی که گفتی مشخصه و اره موافقم با پرتگاه
تو کامنتا از امیلی فلاگ هم خوندم و اونم پیگیر شدم
بدن ززن ها رو با ظرافت زیبایی کشیده
اینطوری نیست که هیکل های بی نقصی باشن اما ظرافت توش واضحه.
مرسی عزیزم بابت این اطلاعاتت.
نمیدونم برای بعضیا پخش میشه برای بعضیا نه. عیب نداره دانلودش کن برای خودت گوشش کن💙
ارهه ویدیو خیلی طرفدار داشت.
همین جمله اگه اینجا نوشتی، ذات یه ذهن ماهیت مرد رو تغییر بده ... یه چیزی رو اورد توی ذهنم که اصلا ... نگم برات. دارم راجبش مینویسم اگه درست حسابی شد پستش میکنم.
ولی ببین، ماهیت های ما در ابتدا یکسانه. این شرایط و جامعست که اونهارو مثل خمیر به اشکال مختلف تغییر میده و من فکر میکنم که ما هرکدوم از جنسیت های دنیا رو درون خودمون داریم. حالا هیچی نمیگم دیگه تا برم یکم روش فکر کنم ...
وای خیلی خوشحالم که خودتم دنبالش رفتی💙💙احتمالا اون سایت نقاشی رو توی سایز اصلی داشته، من پیداش نکرده بودم😅
ببین دقیقا همین مورد نظر منه. ما بدن های تجسمی و بی نقصی رو توی ذهنمون تصور کردیم درحالی که فقط از یه زاویه دید متفاوت تمام اونها سکسی و جذاب بنظر میرسن. البته تا حدی و بستگی به دیدگاه های مختلف داره.
نه نمیگم لزوما با شخصیت هایی که کشیده رابطه داشته.
میگم چون با زنای زیادی بوده، ممکنه به این خاطر علاقه زیادی به اندام زن ها داشته و از اون روابط گذشته ش نشات می گیره
هر چند ممکنه اشتباه کنم
خب ببین نظر دادنت اشکالی نداره حتی اگر اشتباه باشه💙
و من دارم میگم این پایهی محکمی برای استدلال نیست. مثل اینکه بگیم چون من با مذهبیای زیادی در ارتباط بودم پس به مذهب سوق پیدا کردم؟ نوپ. محیط ما ذهنیت رو نمیسازه بلکه بهش شکل میده.